نقش وقف در توسعه فرهنگی جوامع اسلامی
اثر گذار ی وقف بر فرهنگ و حرکت سنتی این پدیده و آثار پر برکت وقف . نقش وقف در توسعه فرهنگی جوامع اسلامی راا در این مقله مورد ارزیابی قرار می دهیم.
چکیده:
در این مقاله مروری بر تعریف فرهنگ، فرهنگ وقف، وقف به عنوان یک نظام، تاثیر هر نظام در جامعه روی نظام های دیگر. اثر گذار ی وقف که خود یک فرهنگ جا افتاده است،
روی فرهنگ های دیگر. حرکت سنتی این پدیده و اثار پر برکت وقف در توسعه فرهنگی جوامع اسلامی در قرون گذشته. امکان تغییر در یک فرهنگ و اثر گذاری این تغییر روی فرهنگ های دیگر و بالاخره چگونه " سنت حسنه وقف " می تواند به عنوان یک عنصر مهم استراتژیک در برنامه های توسعه کشورهای اسلامی تاثیر گذار باشد .
" به منظور ایجاد تغییر و توسعه فرهنگی پایدار " نقش مهمی داشته باشد، زیرا استمرار و ادامه عمل به وقف و اجرای نیات واقفین قبلی و تشویق برای ایجاد موقوفات جدید اثار مستمر و متداوم در امر اعتلای جوامع اسلامی به همراه دارد.
در این تحقیق ابتدائا برای شناخت فرهنگ و تصورات موجود در مورد مفهوم آن به نکته نظرهای تعدادی از جامعه شناسان معروف مرور شده، سپس سنت حسنه وقف که خود به صورت یک فرهنگ جا افتاده در آمده،
نحوه تاثیر آن در فرهنگ جوامع اسلامی و نقش آن در توسعه فرهنگی و اقتصادی این جوامع در گذشته، حال و آینده را مورد بررسی قرار گرفته است.
" فرهنگ مجموعه ای پیچیده ای است که در بر گیرنده دانستنی ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات، وهرگونه توانایی های دیگری است که انسان به عنوان عنصری از جامعه به دست می آورد " (اکبریان، 1382، 38).
در جای دیگر فرهنگ چنین تعریف شده است " مجموعه ای از افکار وعقاید است که ذاتی نیست و ساخته و پرداخته وجدان جمعی انسان ها است، فرهنگ تسهیل کننده زندگی اجتماعی و سامان دهنده رفتار بشری است.
فرهنگ مجموعه پندارها، تلقی ها و ایده های موجود در یک جامعه است که اولا به طور نسبتا عمومی در جامعه رایج اند و ثانیا الزاما علمی و استدلالی نیستند. باور داشت های فرهنگی، غیر مستقیم در ذهن انسان جا می گیرند (سلگی، 1372، 84).
جامعه شناسان و مردم شناسان بر حسب دیدگاه های مختلف، تعریف های گوناگونی از فرهنگ دارند، هرسکوتیس مردم شناس امریکایی و از صاحب نظران معروف مکتب انسان شناسی فرهنگی تعداد تعریف های که از فرهنگ شده حدود 250 تعریف ذکر کرده است .
و بعضی تعداد آن را تا 400 تعریف عنوان کردند. دو تن از انسان شناسان امریکایی به نام های کروبر و کلاکهون کتابی حاوی 164 تعریف از فرهنگ تدوین کردند که به وسیله یکی از محققان ایرانی تحت عنوان " تعریف ها و مفهوم فرهنگ " به برگردانده شده است.(اکبریان، 1382، 38).
تعریفی که با مضمون این مقاله بیشتر مطابقت دارد، " فرهنگ عبارت است از رفتار متعارف ومرسوم جامعه، فرهنگ، برهمه کنش های فرد نفوذ می کند، حتی اگر وی به دشواری از آن آگاه باشد ".(دیوس و نیواستورم، 1370، 74).
بنابراین می توان گفت که فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است و در تمام افکار، امیال، الفاظ، و فعالیت های ما منعکس می شود. هرسکوویتس سه ویژگی برای فرهنگ قایل است (اکبریان، 1382، 40):
1- فرهنگ عام ولی خاص است، به طور مثال همه مردم لباس می پوشند اما در هر منطقه یک نوع لباس دارند، همه جا قالی می بافند اما در هر منطقه قالی آنها ویژگی خاص دارد. همه جا غذا می خورند اما در هر منطقه مزه غذا ونحوه غذا خوردن با منطقه دیگر متفاوت است.
2- فرهنگ متغیر ولی ثابت است، تمام پدیده های اجتماعی در معرض دگرگونی قرار دارند، اما تغییرات فرهنگی کند وبطی اند ودر دراز مدت صورت می گیرد، ودر زمان کوتاه محسوس نیستند.
3- فرهنگ اجباری ولی اختیاری است،
فرهنگ تمام جنبه های مختلف انسان را در بر می گیرد و انسان از آغاز تولد از طریق خانواده و جامعه هنجارها و ارزش های اجتماعی را می آموزد و بدین ترتیب با جامعه سازگار می شود.
چون این آموزش ها به تدریج انجام می گیرد اگر چه به فرد فشار می آورد و به مثابه امری اجباری تلقی می شود ولی برای او غیر قابل تحمل نیست و فرد به میل خود آن ها را می پذیرد و اجرا می کند.
سرشت انسانی، رکن بنیادی و ذاتی است، و فرهنگ رکن آموختنی واکتسابی است،سرشت انسانی همان چیزی است که همه انسان ها در آن مشترک اند و جنبه ذاتی و جهانی دارد.
توانایی انسان در آگاه شدن، احساس ترس، خشم وشادی و اندوه از ویژگی های سرشتی او است در حالی که فرهنگ از منابع موجود در محیط سرچشمه می گیرد و جنبه آموختنی و اکتسابی دارد، نظام اعتقادی، خانواده، افراد مرجع، مدرسه و معلم، گروه و انجمن وغیره از زمره منابع فرهنگ ساز می باشند.
از جهت سرشتی همه انسان ها از یک گل سرشته اند وهمه آنان فطرتا یکسان ومشابه اند، آن چه موجب تفاوت و اختلاف در میان آنان محیط و فرهنگ و تربیت آن ها است. (الوانی، 1375، 49).
فرهنگ از لحاظ ماهیت دو نوع فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی است، (اکبریان، 1382 ف 44). فرهنگ مادی شامل آن بخش از عناصر فرهنگی که قابل لمس و اندازه گیری وارزیابی و مقایسه است .
مانند اشیاء مادی، ابزار کار، وسایل صنعتی، کشاورزی، عکاسی و موسیقی است. در صورتی که فرهنگ معنوی شامل موضوعاتی است که جنبه کیفی دارد و قابل مقایسه و اندازه گیری نیست مانند آثار ادبی، هنری، فکری، اداب ورسوم، سنت ها، اخلاقیات، اعتقادات وباورها است.
بین جنبه های مادی و معنوی فرهنگ، کنش های متقابل وجود دارد و تغییر یکی موجب تغییر دیگری خواهد شد. بدیهی است اندیشه های مترقی و خلاق انسان است که سبب تغییر در شرایط مادی می گردد، و لذا تاثیر جنبه های مادی نمی توان از نظر دور داشت.(اکبریان، 1382، 45).
در وقف دو بعد خود دوستی ونوع دوستی انسان به منصه ظهور می رسد. یکی از هنر های اسلام به منظور نفوذ بیشتر کلامش در انسان استفاده از خود دوستی (حب نفس) است که در آیات مختلف خطاب به انسان عنوان می کند .
که اگر خودت را دوست داری به انجام واجبات و کارهای نیک و ترک محرمات همت گمار. در وقف نیز از بعد خود دوستی انسان استفاده کرده و عضویت در این نهاد را راهی می داند که در آن نام انسان و مالکیت اموال و دارائی ها ی او تا ابد تضمین می شود و در مواردی که مد نظر دارد عایدات آن به مصرف می رسد.
بعد دوم اجتماعی نهاد وقف که از زیبایی بیشتری برخوردار است نوع دوستی، غیر خواهی و مردم گرایی است. در این بعد بهترین روابط انسانی حاکم می گردد. و دیوارهای تنگ فرد پرستی و بی تفاوتی نسبت به زندگی دیگران فرو می ریزد. (امام جمعه زاده، 1379، 70)
وقف زمینه ساز و بستر ساز تحقق اهداف دین و مقاصد شریعت است. اگر دین را برنامه ای برای ارتقای ابعاد انسانی آدمی و تاسیس جامعه ای مطلوب بدانیم، وقف،پاره ای از آن برنامه برای نیل به آن اهداف است. (نوری، 1379، 43).
مروری بر موقوفات نشان می دهد که بخش معتنا به از آنها به مراکز علمی و آموزشی هم چون دانشگاه ها، مدارس، مراکز تحقیقاتی و.... اختصاص دارد که از رویکرد فرهنگی نهاد وقف حکایت می کند،
در گذشته بسیاری از این مراکز از طریق موقوفات اداره می شد و تعداد زیادی از اقشار کم در آمد جامعه که برخی از استعدادهای درخشانی هم برخوردار بودند و بعلت نداشتن امکانات قادر به تحصیل نبودند به این مدارس و مراکز وارد می شدند .
وخیلی از بزرگان ما از میان همین طبقه شریف و محروم و در همین مراکز رشد کرده ومدارج بالای علمی را طی نمودند. (امام جمعه زاده، 1379، 70). امروزه بیشتر به اهداف اجتماعی وقف توجه دارند.
عناوینی مانند عدالت اجتماعی، کاهش یا نابودی فواصل طبقاتی، رشد ثروت عمومی و تعدیل اقتصادی، رفاه همگانی و تعاون اجتماعی را سر لوحه های وقف بر می شمارند. گویا همین انتظارات اجتماعی از وقف در دوره معاصر، موجب رویکرد از اغراض شخصی به اهداف اجتماعی شده و ذهنیت را درباره ماهیت وقف دچار تحول و تطور گردانده است. (نوری، 1379، 43).
وقف در طول تاریخ اسلام، کمک شایانی به ارتقای فرهنگ و عقلانیت و رشد افکار عمومی و علوم کرده است. گزافه نیست که گفته می شود تمدن و فرهنگ اسلام بر خدمات وقف اتکا دارد. (همان، 45).
سیستمی فکر کردن و عمل کردن امروزه از ضروریات زندگی هر شهروند است به طوری که می توان ادعا کرد که بدون این طرز تفکر وعمل، زندگی مشکل و غیر ممکن است.
هیچ کس نمی تواند ادعا کند بدون ارتباط و نیاز به دیگران می تواند زندگی کند، مفهوم این نیاز تنها به شکل ساده آن در جامعه روستایی یا جوامع گذشته محدود نمی شود. بدین معنی که مفهوم نیاز در این جا تنها نیاز به داد وستد، نیاز به روابط حسن همجواری و امثال آنها نیست، نیاز به ایجاد رابطه از نوع سیستمی آن است.
این پدیده امروز به قدری آشکار است که یکی از مشخصه های جوامع پیشرفته وعقب مانده است. هرچه مدنیت قومی بیشتر باشد، تکیه بر طرز تفکر سیستمی هم بیشتر است و هرچه عقب ماندگی اجتماعی بیشتر باشد، دوری از نگرش سیستمی نیز افزون تر است. (داشگر زاده،1377، 4).
از دهه 1950 – 1970 به دلیل وابسته بودن سازمان ها به جامعه مردم پی بردند که کنش های سازمان اندک اندک به صورت منفی یا مثبت به جامعه منتقل می شود و ارزش های فرهنگی تازه به وجود می آورد.
لذا اغلب سازمان ها متوجه این امر شده اند که وظایف جدیدی به نام مسئولیت اجتماعی، پاسخگویی اجتماعی، یادرگیر بودن اجتماعی پیدا کردند.
مسئولیت اجتماعی در واقع شناسایی این حقیقت است که سازمان ها نفوذ مهمی بر نظام های اجتماعی دارند و این نفوذ باید از طریق بررسی مداوم کنش های سازمانی و تصحیح آنها متعادل گردد. این به سادگی به این معنی است که سازمان باید به صورت پاره ای از نظام اجتماعی بزرگتر عمل کند، زیرا هر سازمان پاره از آن نظام می باشد.
ارزش های اجتماعی همه سازمان ها در بر می گیرند، اعم از سازمان های بازرگانی، کارگری، دولتی و یا هر نوع دیگر (از جمله وقف). هر یک از این سازمان ها به راه های مثبت و منفی بر جامعه اثر می گذارند (دیوس ونیواستورم، 1370، 82).
ونتیجه آن مبادلات فرهنگی هم در سطح داخلی وهم سطح بین المللی به وجود می آید. در حال حاضر جهان به سمتی پیش می رود که فرهنگ ها را به هم نزدیک می شود و دیگر مرزهای یک فرهنگ منطقه ای از ورود عناصر فرهنگ های دیگر در عرصه های بین المللی در آمان نیست. (وطن دوست،1383، 12)
در دنیای امروز ما انقلاب ارتباطات در حال اتفاق افتادن است، اتفاقی که جهان را به دهکده یکسان تبدیل می کند، تنها چیزی که مانع از یکسان سازی فرهنگی شود و مقاومت ایجاد می کند، تکیه بر پایه فرهنگ ها و فرهنگ های بومی است. (محیط طباطبائی، 1383، 16).
فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و همه پیشرفت های جامعه در پیشرفت علوم و اعتقادات و ارزش های آن منعکس است. بدین سان، همه امور جامعه بستگی تام به فرهنگ دارد و خوشبختی و انحطاط ملت ها در گرو فرهنگ و به واسطه فرهنگ به بعد انسانی وبه سطحی بالاتر وفراتر از سطح زیستی صرف دست می یابد.
فرهنگ " شکلی از زندگی " را برای او فراهم می آورد که از طریق آن ودر آن، وجود فردی اش شکل می گیرد ودر متن آن سرنوشت شخصی اش ساخته می شود. فضیلت اصلی و برجسته این شکل از زندگی در پیوند دادن فرد به ریشه ها است،
با این شکل که زندگی انسان جایگاهی خاص در زمان و مکان معینی می یابد " وخوب یا بد " به میراث معین مرتبط می شود. (لادریر، 1380، 10). فرهنگ فلسفه محوری جامعه است، و الگوهای رفتاری اعضای آنرا شکل می دهد.
فرهنگ جامعه، شبکه کاملی از روابط بین انسان ها است و به این ترتیب، فرهنگ اجتماعی، بر فلسفه، ارزش ها، الگوی رفتار وقوانین کاری تاثیر می گذارد. (ارایی، 1378، 20) فرهنگ وقف نیز از فرهنگ غنی جوامع اسلامی منبعث شده و قطعا روی کل فرهنگ و توسعه فرهنگی این جوامع اثر می گذارد.
عده ای از متفکرین و صاحب نظر در مسایل اجتماعی دریافته اند که علت عدم رشد و پیشرفت جوامع اسلامی و بحران های که امت اسلامی از انها رنج می برد، ریشه در متد فرهنگی دارد. (معرفت شناسی اسلامی، 1374، 13)، عواملی که در آسیب پذیری فرهنگی جامعه سهیم اند بسیارند که در مقدمه آنها تزلزل در مبانی اخلاقی و تزلزل در مبانی اعتقادی است.
ایمان به خدا تنها راهی است که انسان در صورت تمسک به آن می تواند خودرا حفظ کند وراه خودرا بدون تزلزل در نیل به کمال ادامه دهد. نقطه مقابل ایمان شرک وبی ایمانی است و مهمترین آفت شرک همان استحاله فرهنگی است وبه عبارتی دیگر بی هویتی ومسخ انسان است.
قرآن کریم انسان مشرک را همچون معلق در فضا تصویر می کند که یا طعمه عقابی تیز چنگ می شود ویا تند باد حوادث او را به نقطه ای دور دست پرتاب می کند و ارزش های اخلاقی هر جامعه رکن اصلی آن جامعه را تشکیل می دهد،
از این رو تکامل نظام اخلاقی یا انحطاط آن در جامعه، بدون تردید در تکامل یا انحطاط فرهنگ ان جامعه اثر مستقیم دارد. (اکبریان، 1382، 76).
نقش فرهنگ وقف (که خود یک فرهنگ است) در فرهنگ جامعه است
وقف از مظاهر خاص توسعه و پیشرفت و رفاه جامعه است، زیرا بر طبق اصول و موازینی که از قرن ها پیش برای موقوفات در نظر گرفته شده معمولا ثروت های جامعه از طبقه به طبقات دیگر انتقال پیدا می کند واز مالکیت خصوصی به ثروت عمومی و عام المنفعه تبدیل و تغییر شکل می یابد.
و از منافع موقوفات زمینه های توسعه علم و دانش و بهداشت و رفاه عموم مردم فراهم گشته و با عنایت به تنوع مصارف موقوفات می توان گفت تقریبا تمام نیازهای روز جامعه می تواند از این طریق تا حد زیادی بر طرف گردد. (امیدیانی، 1380، 239).
موقوفات و بنیادهای وقفی کشورهای اورپایی و به خصوص امریکای شمالی از ابزارهای رشد، توسعه و تحول فرهنگی جوامع این کشورها است. میزان و تنوع امکانات مالی که از طریق بنیاد های وقفی شخصی، خانوادگی و..... در اختیار موسسات فرهنگی، آموزشی و مراکز پژوهشی، کتابخانه ها، موزه ها، و نظایر آنها قرار داده می شود حیرت آور است.
بنیادهای وقفی جدید ابزاری هستند که به کمک آنها گرایش های نوین از نظرهای گوناگون در اساسنامه های آنها منظور می شود و به فعلیت واجرا در می آید واقف یا واقفین دست متولیان یا هیاتهای امناء موقوفات را در تشخیص و عمل به مقتضیات زمان باز می گذارند تا هر گاه موضوعی یا مساله جدیدی پیش آمد،
و مرجع توجهی بدان نبود سعی و اهتمام کافی در حل آن مبذول دارند، مثلا بنیادهای وقفی یا تک موقوفه های وجود دارد که پس از حل مسایل آموزشی به حل مسایل اکولوژی و به طور کلی زیست محیطی پرداخته اند
از این رو افزایش تعداد بنیادها، تاسیس دانشگاه ها، ایجاد مدارس فنی – مهندسی، راه اندازی آزمایشگاه های تحقیقاتی و بر پایی محافل و کانون های علمی برای بحث و چاره جویی در زمینه مسایل اجتماعی، اقتصادی و آموزش در چهار چوب های محلی، منطقه ای، کشوری و یا بین المللی با کمک کارشناسان زبده و امکانات مالی چشمگیر است
اکنون رغبت و انگیزه شرکت ها وتراست های بزرگ ملی و چند ملیتی با میلیارد ها دلار سرمایه و هزاران کارگر برای تاسیس بنیادهای وقفی روز افزون شده است که اعجاب بر انگیز است، نتایج مفید همه اینها در نهایت به جامعه آنها وبه خود انها بر می گردد. (امیدیانی، 1380، 266).
مدارس قدیم عموما و برخی از مدارس جدید با درآمد موقوفات اداره می شدند، حقوق مدرسین، کمک هزینه تحصیلی دانش آموزان وحتی وسایل تحصیلی از محل درآمد موقوفات تامین می شد، در مقدمه ابن خلدون چنین امده است " نمی دانم خداوند چه عنایتی به شرق مبذول فرموده است،
ولی گمان می کنم رواج بازار دانش و پیوستگی سند تعلیم در دانش ها ودیگر صنایع ضروری و کمالی در آن سر زمین به سبب فراوانی عمران و ترقی حضارت (تمدن و شهر نشینی)، وکمک کردن به طالبان دانش از راه وظایف و مقرری های است که از اوقاف برای آنان معین می شود، ودر نتیجه توسعه یافتن اوقاف موجبات رفاه طالبان علم فراهم می آید " (امیدیانی، 1380، 60).
مراکز علمی و آموزشی جهان اسلام که نقش اساسی در ساختار فرهنگی جوامع اسلامی داشته یا خود موقوفه بوده و یا از محل در آمد موقوفات اداره می شده است برای نمونه:
• دانشگاه مسلمین در طرقبه (اسپانیا) در قرن چهارم هجری بزرگترین مرکز اورپا بود و با قسطنطینیه و بغداد سه مرکز معتبر فرهنگی جهان به شمار می رفتند. قرطبه به جزء دانشگاه یک کتابخانه داشت که از لحاظ اهمیت در درجه اول بود، برای تدریس در دانشگاه از شرق و غرب استادان فراخوانده می شود و برای پرداخت مقرری آنها موقوفاتی در نظر گرفته شد.
• مدرسه غرناطه یکی دیگر از مراکز آموزشی که در سر زمین اندلس ساخته شد برای تامین مخارج آن زمین های غله خیز وقف گردید.
• بیت الحکمه بغداد از نخستین نهادهای آموزشی بود که موقوفه های سرشار و گشاده دست به عنوان پشتوانه داشت.
• جامع ازهر طی روزگاران دراز وظیفه عالی و رسالت خطیر علمی خودرا در خدمت به ارتقا سطح فکر و فرهنگ ودین با همتی بالا وخستگی نا پذیر ادا کرد برای اداره امور الازهر موقوفاتی در نظر گرفته شده بود.
• نظامیه بغداد در شمار بزرگترین مدارس عهد اسلامی، موقوفات بسیاری برای آن تعیین گردید. نظامیه هرات، نظامیه موصل، نظامیه جزیره بن عمر و نظامیه خرد گرد " خواف " برای همه آنها موقوفاتی بوده است که از محل در آمد آن هزینه های مدارس تامین می شد.
• مجتمع آموزشی ربع رشیدی در تبریز از جمله بنیادهای آموزشی که در قرن هشتم وقف و اداره امور آن از محل در آمد موقوفات بوده است. اهمیت اقدام خواجه رشید الدین فضل الله همدانی در تاسیس این مجتمع وقفی آموزشی با آن موقوفات کلان از دو دیدگاه قابل توجه است،
اول: موقعیت این مجتمع در آن برهه خاص تاریخی، بعد از حمله مغولان که چون آفتی در تمام شوون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، اعتقادی، وسیاسی ما را در هم نوردیده بود یعنی در حکومت جانشینان آن در ایران، در چنین موقعیتی این بزرگ مرد دانش وسیاست اقدام به تاسیس مجتمع ارزشمندی می کند
تا بتواند فرهنگ غنی اسلامی وایرانی که قبل از دوره مغول به اوج رسیده و دانشمندانی چون ابن سینا، رازی، فارابی، ابو ریحان بیرونی وغزالی و.... را در دامن خود پرورانده بود دوباره زنده کند و چراغ معنویت را که به خاموشی گراییده بود، همچنان روشن و جاویدان نگاه دارد.
در تاریخ اسلام، از بخارا و سمرقند تا هرات و..... موسسات و مکاتب بسیاری را می توان یافت که مانند مدارس " بنی سعد " و رصدخانه بزرگ " مراغه " بر اساس وقف شکل گرفته و شاگردان بسیار در آن تربیت شده اند. (نکویی و دهقانی، 1382، 4).
امروزه هم هزارها مدرسه، مسجد و کتابخانه بر امر تعلیم و گسترش فرهنگ اسلامی در مختلف کشورهای اسلامی وجود دارد، گاهی علاوه بر امر وقف، واقفین در وقفنامه خودشان به اموری توجه می کنند که ذوق سرشار وهنر تفکر یک مسلمان به اوج می رساند،
نمونه آن موقوفه بنیاد فرهنگی البرز، این بنیاد فرهنگی که در 27 اسفند 1342 توسط آقای حسینعلی البرز در تهران تشکیل شد،
هدف این بنیاد خیریه وموقوفه اشاعه فرهنگ اسلامی، از طریق اعطای وام و کمک هزینه دانشجویی واهداء جوایزی با عنوان " جوایز حسن تحصیل " به دانش آموزان ممتاز، همچنین بر اساس اساسنامه اقداماتی در زمینه انتشار کتب علمی ودینی و اهداء کتب به کتابخانه ها وسیله هیات امناء به عمل می آید. (فصلنامه وقف..، 1372، 54).
همچنین کسانی که موقوفات را بر مدارس و خانقاه ها و حلقه های درسی در مساجد وقف می کردند به اهمیت کتاب در امر تعلیم پی برده ودریافته بودند که نباید صرفا به ایجاد ساختمان و فراهم ساختن وسایل تدریس اکتفا کنند،
از این رو به وقف کتاب اهتمام می ورزیدند تا با دسترسی و مراجعه به آن، تحصیل علم میسر و آسان شود، لذا وجود کتابخانه در هر مدرسه و مسجدی رایج گردید. برخی از مردم کتاب هایشان را برای عموم مسلمانان وقف می کردند،
گاهی واقف شرایطی برای استفاده و یا به امانت سپردن کتاب های وقفی وضع می کرد. کتابخانه های فراوانی در مختلف کشورهای اسلامی به صورت موقوفه دایر شده ونقش بسیار مهمی در توسعه علم و دانش جوامع اسلامی داشته است.
برای اجرای تعزیه وشبیه خوانی که جزء فرهنگ معنوی ما به حساب می آید باید در حیطه فرهنگ مادی منتسب به شبیه خوانی غیر از تکیه و حسینیه و اماکن در این ردیف از اسباب و لوازم تعزیه نام برد که واقف یا واقفان، فی المجلس یا طی زمان و با در نظر گرفتن ملزومات شبیه خوانی فراهم می بینند،
علم ها، خیمه ها، لباس وسایر وسایل که به اقتضای اجرای هر مجلس شبیه خوانی بانی خیر می طلبد. برخی مومنان سخی حتی منزل مسکونی خود را – به هنگام حیات خویش – در اختیار شبیه خوانان قرار می دهند.
و طبق وصیت، سفارش می کنند که پس از در گذشت خودشان، وراث منزل و کاشانه آ نان در ایام خاص (محرم و صفر) و برای همیشه به بانیان تعزیه بسپارند یا اگر ملکی دارند، اجاره بها را وقف تعزیه داری و شبیه خوانی می کنند. (عناصری، 1372، 39).
گاهی هم کاتبان و شبیه نامه نگاران، عموما خودرا " اقل العباد " می خوانند و قلم را وقف تحریر شبیه نامه می رسانند. (همان، 40).
تنوع در وقف اعم از رقباتی که وقف می شود و یا نحوه مصرف و انتفاع از مال موقوفه اینقدر زیاد است که خود آن بهترین دلیل بر تنوع سلیقه فرهنگی واقفان می باشد،
همچنین این تنوع (در املاک وقفی و نحوه مصرف عواید و یا انتفاع از موقوفه) را نقش متفاوتی در خرده فرهنگ های جوامع اسلامی ایجاد می کند. جالب اینست که همه اینها ریشه در بعد انسانی فرهنگ وقف دارد، مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در نامه به مناسبت انتشار فصلنامه وقف، میراث جاویدان که در شماره 2 این فصلنامه منتشر شده می نویسد:
".... اینک ملاحظه می فرمائید که درست است که بیشتر موقوفه ها برای تعمیر وبر پایی بقعه ها، مدرسه ها، مسجد ها و نمونه های از این دست است، لیکن رقبه های بسیاری خواهید یافت که در آمد آن صرف فراهم ساختن آسایش مردم می شده است.
حتی گاه در فراهم ساختن این آسایش فقط هم دینان خود را در نظر نمی گرفته اند، بلکه بعد انسانی می نگریسته اند و اینک نمونه از آنها: (سالها پیش یکی از عمو زاده های من برای خرید کالا از بروجرد به یزد می رفت .
و با بعضی بازرگانان آن شهر مراوده داشت. داستانی از خیر اندیشی و بزرگ منشی یکی از متمکنان آن جا برایم گفت که حد اعلای بلندی نظر و مردم دوستی را می رساند، آن انسان بلند همت در آن سالیان که مردم برای تامین آب آشامیدنی در مضیقه بودند .
آب انباری ساخته ودایر می کند. صبحگاهی از خانه بیرون می آید و می بیند بر در آب انبار جنجال بر پا است، سبب می پرسد می گویند زنی یهودی برای برداشتن آب به این آب انبار آمده و مردم متعرض او هستند.
وی به میان جمع می آید و می گوید: این آب انبار را من ساخته ام و هنوز صیغه وقف آن را نخوانده ام، بدانید از امروز آب برداشتن از این آب انبار مخصوص یهودیان است. برای مسلمانان اب انبار بزرگ تر و بهتری می سازم و همین کار را هم انجام داد). (فصلنامه وقف..، 1372، 6).
بنابراین، هیچ گاه هویت قطعی و نهایی حاصل نمی شود. هویت ها همواره در حال شدن هستند، هویت ذات نیست بلکه فرآیند است. هویت های گوناگون وبه ظاهر متعارض در هم آمیخته می شوند و موزائیک ها وآمیزه های بی نظیر و پیچیده ایجاد می کنند. (مهدی زاده، 1381، 50).
در فرهنگ هر جامعه ای عوامل مثبت و عوامل منفی به چشم می خورد. فرهنگ قوی ولی مقاوم در برابر تغییر، ممکن است از جهت سود آوری ورقابت از فرهنگی سست ولی نو آفرین بدتر باشد (برومند، 1374، 56).
هر جامعه معمولا در همه جا وهمه وقت بر اصالت هویت فرهنگی خود تاکید می کند و می کوشد با قدرت و غرور، مشخصه این هویت را زنده نگهدارد. (اکبریان، 1382، 50).
بعضی از ملت ها پس از هزاران سال علیرغم هرگونه تماس با دیگر ملت ها، در برخی از زمینه های که به آنها باور دارندپایدار و ثابت مانده اند. در مدیریت سازمان ها توصیه می شود که هر سازمان باید نقاط قوت و ضعف فرهنگ خودرا روشن کند و بکوشد تا راهی پیدا کند که بر پایه نقاط قوت فرهنگ استوار باشد.
تصور نا درستی که افراد گمان می کنند فرهنگ " نیرومند " باعث اثر بخشی سازمانی می شود. یک فرهنگ نیرومند باعث می شود که سازمان را از تطابق با محیط پیرامون در حال تغییرش باز دارد. (برومند، 1374، 58).
تحول فرهنگی یکی از شرایط ضروری تحول اقتصادی است، بعضی از محققین اعتقاد دارند که غرب ابتدا 500 سال تحول فرهنگی داشت، سپس 100 الی 150 سال کار اقتصادی کرد، پس از آن توانست از مصرف برخوردار شود.(سلگی، 1372، 84)،
ژاپن هم برای توسعه به فرهنگ سنتی خود، همچون احترام، سلسله مراتب، ترجیح اهداف ملی بر منافع شخصی، تعهد نسبت به کار و تلاش، قانون پذیری، نظم و سازماندهی متکی بود. یک ملت با فرهنگ باعث گسترش آموزش و پرورش خود و در نتیجه باعث تغییرات عمومی کشور کرده، درست است که اهداف آموزش و پرورش باید با شرایط و مقتضیات دنیای جدید سازگار شود،
ولی رشد فرهنگی هم چنان نقش اساسی را در آن خواهد داشت، زیرا اساس کار تعلیم و تربیت ایجاد آمادگی و مهارت و انتقال ارزش ها است. پس باید گفت مدرسه اساس رشد فرهنگی است زیرا مدرسه هم عامل رشد اقتصادی است که به نوبه خود تعیین کننده رشد فرهنگی است .
و هم در پرورش و تشکیل شخصیت و برداشت ها و تجسم نظام ارزش ها موثر است. (همان، 84). زیرا تکنولوژی ها به هر جای پا می گذارند، دانش ها و مهارت های ویژه خودرا بدان سو روانه می کنند و ارزش های می آفرینند که اغلب در تقابل با فرهنگ های کهن، ارزش ها، اداب ورسوم و شیوه های زندگی و حتی زبان و ادبیات کشورها است،
ودر بسیاری موارد، پژ مردن و از بین رفتن فرهنگ های ملی و ارزش های اخلاقی و اجتماعی کشورها را در پی دارد، پیشرفت شتابان تکنولوژی، فرهنگی را به بار آورده است که رفته رفته ارزش های خود را جهانی می کند. (لادریر، 1380، 1).
فرهنگ جوامع اسلامی و به خصوص فرهنگ وقف و ارزش های معنوی که نتیجه اجرای نیات واقفین از فرهنگ وقف منبعث می شود آن قدر قوی است و پر بار است که امکان اضمحلال آن توسط روند جهانی شدن و حل شدن در دیگر فرهنگ ها وجود ندارد، ما نباید نگران آن باشیم .
که در اثر روابط فرهنگی در عرصه های بین المللی، به طرق مختلف تصویری یا صدایی، ریشه های فرهنگ ما دچار سستی شود، ما می توانیم در عرصه جهانی شدن، روابط بین المللی فرهنگی خود را توسعه دهیم و تاثیرات مثبت آن را در اجزای فرهنگی خود بپذیریم و بیشتر موجب مبادله فرهنگی شویم تا هر نوع ارتباط دیگری است. (وطن دوست، 1383، 13)،
بنا بر این می توان امیدوار بود در اثر رونقی که به دنبال جهانی شدن و مبادلات فرهنگی به وجود می آید، به فرهنگ ها امکان می دهد نسبت به هویت خاص خود حساسیت نشان دهد و مدافع آن باشند.
دگرگونی در افکار و اندیشه ها وتغییر فضای فرهنگی حاکم بر جامعه، پیش شرط اساسی هرگونه تغییر در زمینه های اقتصادی و اجتماعی است، عکس آن سقوط و اضمحلال جوامع و تمدن ها نیز ابتدائا با فنا و نابودی انسان ها و ارزش ها و فرهنگ انسانی که فطرت ثانویه او می باشد، آغاز می گردد(ابطحی، 1375، 1). امرسون می گوید: "
هر فکری که به وسیله انسان های با عقاید مختلف در دنیا منتشر شد، تغییری در جهان ایجاد کرده است ".(سوت ماردن،1371، 91). در سوره مبارکه انعام می خوانیم: " زینا لکل امه عملهم " یعنی هر " امت " و جامعه فرهنگ وادراک ویژه دارد.
در حقیقت " جامعه شناس " در ورای گونه گونی شکل های پدیده های اجتماعی که ظاهرا از یکدیگر جدا و از هم بیگانه می نماید. در پی کشف همین " وحدت " است، جامعه شناس وحدت ویژه می یابد که همه چهره ها و جلوه های گوناگون مظهر آن است. (اصغری، 1377، 41).
ما هم می توانیم با فرهنگ خاص خود سریع تر در مسیر توسعه قدم برداریم، به شرط اینکه در ابتدا مولفه های فرهنگی ای را که منجر به توسعه اقتصادی می شود شناسایی کنیم و آن ها را تقویت کنیم و در همه نیروی کار به شکل عادت در آوریم (احمدیان راد، 1386، 9).
انسان ها هر کدام با سرمایه فطری و سرمایه اکتسابی از طبیعت وارد زندگی اجتماعی می شوند، روحا در یکدیگر ادغام شده و هویت روحی جدیدی می یابند، در بین افراد نیازمندی، کمبود و حتی فقر اگر عادلانه باشد هرگز تنش وحقارت ونا بهنجاری ایجاد نمی کند.
اما تبعیض در توزیع امکانات، مزایا و ثروت ملی و حتی مناصب اجتماعی،.... ویران کننده و خطر آفرین است. ظهور و بروز شکاف های اجتماعی همواره دلیل برنامه ریزی های نه چندان مطلوب بوده است. (اصغری، 1377، 154)،
از طرفی دیگر ما می بینیم که کوشش و رقابت بین مردم لازم است، از ائمه (ع) نقل شده است (الناس بخیر، اذا ما تفاوتوا، و اذا استووا، هلکو) مردم در تفاوت (رقابت صحیح) همواره در خیر و سعادت اند، و هرگاه (صالح و نا صالح) به یک چشم دیده شوند، هلاک و نا بودی جامعه قطعی است. (همان، 109).
یکی از و یژگی های سنت حسنه وقف بر گرداندن ثروت های کلان که در نتیجه کار و تلاش ورشد اقتصادی و رقابت منطقی و صحیح رشد یافته را به منابع فعال در مسیر توسعه است. افراد با استعداد و کار آفرین فراوانی وجود دارند .
در طول تاریخ دیده شده اند که ثروت های عظیمی نتیجه کار و تلاش جمع کردند و در کار های خیر و برای اعتلای فرهنگ جامعه وقف کردند، این افراد سهم بزرگی در اعتلای فرهنگ جامعه داشته و دارند. مطالعه در باب " وقف " و سرمایه های عظیم که صاحبان املاک در طول تاریخ، در این زمینه کردند،
نشان می دهد که تعقیب هدف های اخلاقی بزرگترین نتایج معاش و زندگی را به دست داده است.دانشگاه های بزرگ اسلامی و استادان عالی مقام که نام آنان، هنوز بر زبان ها است، از برکت همین موقوفات به مقامات عالی علم وعمل رسیده اند. (اصغری، 1377، 30).
حتی اگر فرضا تصور می شود که مقداری از افراد متمول ثروت خود را نتیجه برنامه ریزی های نا درست و شرایط اقتصادی خاص به دست آوردند، نیز وجود چنین فرهنگی " فرهنگ وقف " در جامعه موجب تبعیت چنین افراد از ارزش ها و سنن جاری ووقف کردن اموال خود می شود.
که این هم جبران اعمال اشتباهی که در گذشته توسط خود شخص ویا برنامه ریزان و مدیران رخ داده است و هم جلو انتقال این ثروت عظیم از طریق ارث و چه کسی که نداند که غالبا چنین ثروتی که به طریق ارث منتقل شود .
به چه کارهای نا شایست و خلاف مصالح جامعه قرار می گیرد. خدماتی که وقف در این گونه شرایط به جامعه اعطا می کند شاید در هیچکدام از سیستم های اقتصادی یا اجتماعی دیگر انتظار وجود آن را نداریم، آن هم با رغبت و رضایت کامل و تاثیر چند جانبه و مستمر، مردم معمولا با فرهنگ های خود مانوس اند.
و با خیالی راحت آن ها می پذیرند این گونه که فرهنگ وقف به توسعه فرهنگی و اقتصادی کمک می کند، به طور طبیعی مردم می آموزند تا بر فرهنگ خویش تکیه کنند، فرهنگ به آنان پایداری و امنیت می بخشد، زیرا آنان می توانند در یابند که در جامعه خود چه می گذرد .
و چگونه در برابر این رویدادها پاسخ گویند، امروزه حتی برای رشد و ایجاد تغییر و دگرگونی بر فرهنگ و توسعه فرهنگی تکیه می کنند زیرا هر گونه تغییر بدون آمادگی ذهنی و انطباق با سنن و اعتقادات مردم مقاومت ایجاد می کند، وقف نقش مهمی برای ایجاد بستر فرهنگی مناسب در جوامع اسلامی دارد .
و از ویژگی های مهم وقف اتکا بر منابع خود که پایدار هستند، بنا بر این وقف یکی از عوامل مهم در توسعه پایدار است. جوامع مختلف همیشه در تلاش اند تا عوامل موثر بر توسعه پایدار را بیابند.
ما برای درک تغییرات در سطح پاینتر ودر سطح سازمان ها می بینیم که در سازمان ها دو نوع از دگرگونی ها امکان دارد برای افراد یک سازمان رخ دهد. یکی وقتی از یک جا به جای دیگر منتقل می شوند ودومی تغییر آرام در محل ممکن است به وجود آید.
وبرای پرهیز از پی آمدهای منفی احتمالی، افراد باید بیاموزند تا خود را با هر دو موقعیتی که گفته شد سازگار کند (دیوس و نیواستورم، 1370، 75)، در جوامع بزرگ نیز بهمان شکل تغییرات و دگرگونی ها مرتب رخ می دهد .
و گاهی به طور طبیعی و گاهی بر اثر جابجایی و گاهی بر اثر ورود یک تکنولوژی جدید و احیانا دولتها برای اجرای برنامه های توسعه متوسل به تغییر و متحول کردن فرهنگ می شوند برای درک ارتباط بین فرهنگ و تحول فرهنگی با برنامه های توسعه ابتدائا مروری بر توسعه اقتصادی خواهیم داشت.
توسعه اقتصادی چیست؟ در اصطلاح علمی، رشد اقتصادی به معنای ازدیاد میزان تولید است، در حالی که توسعه چنین معنای ندارد، بلکه اصطلاح توسعه علاوه بر افزایش تولید ملی، تغییرات فنی و سازمانی چگونگی عمل تولید را مد نظر قرار می دهد. توسعه معرف دگرگونی های پیگیر و همه جانبه در ترکیب تولید و تخصیص منابع در بخش های مختلف اقتصاد کشور می باشد.
رشد اقتصادی در تمثیل به منزله افزایش قد یا افزایش وزن است، ولی توسعه به منزله افزایش ظرفیت یادگیری، قدرت تفکر یا هم آهنگی بدن است. رشد اقتصادی لازمه توسعه است، اما به معنای توسعه نیست،
کشورهای زیادی وجود دارند که در آمد سرانه بارشد اقتصادی بالای دارند، در زمره کشورهای توسعه نیافته قلم دادمی شوند،زیرا بازده نیروی انسانی در آن ناچیز است. از این رو توسعه اقتصادی بدین معنی است که علاوه بر ازدیاد تولید، شرایط مساعدی در ساختمان اجتماعی و اقتصادی جامعه به وجود آمده باشد تا مداومت رشد اقتصادی را تامین کند.
چنانچه در آمد ملی را معرف رفاه و بهبود مادی یک جامعه فرض کنیم، توسعه اقتصادی عبارت از سلسله عملیاتی است که وسیله آن در آمد ملی کشورها طی دوره نسبتا طولانی افزایش یابد. تصور قبلی بر این بود که توسعه یک فرآیند کاملا اقتصادی است،
اما رشد اقتصادی برخی کشورها و معضلات بعد از آن چون مهاجرت، توزیع نا مناسب در آمدها، بدی وضع مسکن، بهداشت و غیره باعث شد که عوامل متعدد دیگری به عنوان عوامل و ارکان مهم تحقق توسعه مطرح شوند، موریس گریند می گوید .
ما همیشه گمان می کردیم توسعه یک امر اقتصادی است، در حالی که یک امر جامعه شناختی و انسانی است. (سلگی، 1372، 76).
بنا بر این باید بپذیریم برای تحقق توسعه اقتصادی یک سری تغییرات عمده باید رخ دهد، تغییرات محیطی نتیجه ارتباط با جهان خارج و یا تغییراتی که در داخل می شود، این تغییرات گاهی به صورت اتفاقی به سیستم جامعه ما وارد می شود.
و گاهی به وسیله برنامه های اجرایی توسعه ایجاد گردد. هیچکدام از این برنامه ها به تنهایی نباید بررسی شود زیرا امروزه تکیه برمفهوم تئوری سیستم ها و فعل و انفعالاتی که سیستم ها روی هم می گذارند امری است ضروری و الزامی است،
تبیین پدیده های جهان با تکیه بر مفهوم سیستم یکی از بزرگترین اسرار پیشرفت دنیای امروز است و این نکته در همه پدیده های اجتماعی بشر صادق است. (داشگر زاده، 1377، 4).
فرهنگ نقش واحد هم آهنگ کننده و نظام بخش را به عهده دارد و برای اینکه این واحد موثر واقع شود باید عناصر گوناگون در روند تکمیلی و هم آهنگ باهم عمل نمایند، و یکدیگر را در رابطه ای متقابل تقویت کنند،
از این رو باید به صورتی سازمان یابند که یک کل برای خود ثبات بیافرینند، دلایل کافی در تایید این نکته وجود دارد که در درون نظام فرهنگی، ارزش ها نقش نظام فرعی تنظیمی را ایفا می نماید. زیرا هنجارها (که فراهم آورنده قواعد خاص برای تعیین نقش های نهادی گوناگونند) .
بر پایه ارزش ها به وجود می آیند و مشروعیت پیدا می کنند. ارزش ها سلسله مراتب اشکال و حتی محتوای دانش را مشخص می سازند (با تعیین مراتب اهمیت آنها) هم چنین ارزش سرچشمه نظام های بیان و زیر ساخت اشکال محسوس نمادی اند.
و خود به واسطه این اشکال میا نجیگیری می کنند. ارزش تنها در صورتی چنین کارکرد های را خواهند داشت که در نظامی سازگار، یعنی نظامی بی تناقض و متشکل از عناصر هم بسته تشکل یابند. نهایتا هرگونه اختلالی در نظام ارزش ها، تاثیرات وسیعی را هم بر روی فرهنگ به منزله یک کل وهم بر روی سایر ابعاد زندگی اجتماعی بر جای خواهد گذاشت. (لادریر، 1380، 91).
رابطه تنگاتنگ اقتصاد و فرهنگ ما را نا چار به پذیرفتن این واقعیت می کند که هیچ طرح توسعه اقتصادی نمی تواند و نباید فرهنگ را نا دیده گیرد.
زیرا هم بناهای وقفی و اثار باقیمانده در موقوفات مساجد، مدارس، خانقاه ها، آب انبارها، بازارها، بیمارستان ها و اثار هنری و معماری خاص که در این اماکن بجا مانده است و همچنین وقفنامه ها که گاهی آنها با بهترین انواع خط و یا نثر تهیه شده از انواع فرهنگ مادی محسوب می گردد،
از طرفی فرآیند وقف و عمل به وقف، سنن وتقالیدی که وقف برای ما به یادگار گذشته که از قدیم به آن عمل می شد واکنون در جامعه ما مورد احترام است، جزء اثار معنوی فرهنگ می باشد. بنا بر این وقف که خود یک نوع فرهنگ است و ابعاد اقتصادی و اجتماعی آن در جوامع اسلامی مشهود است،
نقش بسیار فعالی در رشد جوامع اسلامی داشته و یکی از ارکان مهم توسعه فرهنگی پایدار به حساب می آید زیرا همانطوریکه در این مقاله اشاره شد، فرهنگ معنوی در ایجاد فرهنگ مادی موثر است و عکس این نیز صادق است،
لذا وجود موقوفات فراوان امکانات مادی بالقوه که با مدیریت صحیح آنها هم نیات واقف اجرا می شود و هم سطح فرهنگ معنوی جامعه بالا می رود، از این لحاظ فرهنگ وقف اگر درست از آن بهره برداری شود یکی از شاخصه های مهم توسعه پایدار است.
بنا بر این بنظر می رسد اهتمام به توسعه کشور اعم از توسعه اقتصادی، اجتماعی و یا فرهنگی اولا نیاز به تعامل همه جانبه این بخش ها باهم، و ثانیا برای ایجاد توسعه اقتصادی و اجتماعی بدون توجه به توسعه فرهنگی راه دشوار و بی نتیجه طی خواهد شد و لذا اجماع همه متفکرین و متخصصین در حال حاضر بر توسعه فرهنگی است.
امروزه یکی از اهرم های مهم توسعه فرهنگی در توجه به سنن و تقالید و عادات مردم که بیشتر آنها در فرهنگ وقف نهفته است، توجه به فرهنگ وقف و احیای آن یعنی توجه به اهم ابعاد توسعه فرهنگی است،
از طرفی چنانچه دستگاه های تبلیغاتی ما به گونه ای عمل کنند که واقفین جدید متوجه این امر شوند که موقوفات آنان باید مکمل موقوفات قبل باشد " نه تکرار آنها است "
و با هدف رفع نیازهای فرهنگی جامعه وقف شود، کل ابعاد توسعه فرهنگی در وقف متمرکز می شود و بنا بر این اصل که وقف قابل تغییر نخواهد بود و عواید آن علی ماقرره الواقف مصرف می شود.
و مسولین امر بر این قضیه " عدم تغییر نیت واقف " تاکید نمایند سیکل توسعه از همان جا به چرخش خواهد افتاد و چون این رویه قابل تغییر نخواهد بود این روند به صورت پایدار ادامه و باقی خواهد ماند.
اگر فرهنگ وقف به چرخش در آید که به نظر من تنها لازمه آن کمک سایر دستگاه ها و سازمانها به احیاء و نگهداری موقوفات واجرای نیات واقفین خیر اندیش است،
کل فرهنگ جامعه به حرکت خواهد افتاد و توسعه فرهنگی به صورت پایدار خواهد ماند و به دنبال آن توسعه اجتماعی و اقتصادی و به دنبال آن رشد و اعتلا و عزت و سر افرازی جوامع اسلامی خواهیم داشت.
نویسنده: عبدالطیف مسعودی
این مقاله در تاریخ 1402/12/18 بروز رسانی شده است.
روی فرهنگ های دیگر. حرکت سنتی این پدیده و اثار پر برکت وقف در توسعه فرهنگی جوامع اسلامی در قرون گذشته. امکان تغییر در یک فرهنگ و اثر گذاری این تغییر روی فرهنگ های دیگر و بالاخره چگونه " سنت حسنه وقف " می تواند به عنوان یک عنصر مهم استراتژیک در برنامه های توسعه کشورهای اسلامی تاثیر گذار باشد .
" به منظور ایجاد تغییر و توسعه فرهنگی پایدار " نقش مهمی داشته باشد، زیرا استمرار و ادامه عمل به وقف و اجرای نیات واقفین قبلی و تشویق برای ایجاد موقوفات جدید اثار مستمر و متداوم در امر اعتلای جوامع اسلامی به همراه دارد.
مقدمه
تعاریف زیادی از فرهنگ در دست داریم و تصورات مختلفی برای آن وجود دارد، گاهی عنوان می شود که گرفتاری ها و نابسامانیها ی موجود در زمینه های صنعتی، بازرگانی، گردشگری، مصرف گرایی، تورم، بخش مسکن و غیره ریشه فرهنگی دارد و گاهی برای اجرای برنامه های خاص به تقویت فرهنگ آن بخش توصیه می شود.در این تحقیق ابتدائا برای شناخت فرهنگ و تصورات موجود در مورد مفهوم آن به نکته نظرهای تعدادی از جامعه شناسان معروف مرور شده، سپس سنت حسنه وقف که خود به صورت یک فرهنگ جا افتاده در آمده،
نحوه تاثیر آن در فرهنگ جوامع اسلامی و نقش آن در توسعه فرهنگی و اقتصادی این جوامع در گذشته، حال و آینده را مورد بررسی قرار گرفته است.
فرهنگ
فرهنگ واژه ای است که تعبیرهای مختلفی از آن می شود وحتی متخصصین و مدیران نیز درک متفاوتی از آن دارند. اصطلاح »فرهنگ« به معنی جامعه شناختی و مردم شناختی آن نخستین بار به وسیله ادوارد تایلور مردم شناس انگلیسی در سال 1871 در کتابی تحت عنوان فرهنگ ابتدایی به کار رفت، ایشان در تعریف فرهنگ می گوید:" فرهنگ مجموعه ای پیچیده ای است که در بر گیرنده دانستنی ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات، وهرگونه توانایی های دیگری است که انسان به عنوان عنصری از جامعه به دست می آورد " (اکبریان، 1382، 38).
در جای دیگر فرهنگ چنین تعریف شده است " مجموعه ای از افکار وعقاید است که ذاتی نیست و ساخته و پرداخته وجدان جمعی انسان ها است، فرهنگ تسهیل کننده زندگی اجتماعی و سامان دهنده رفتار بشری است.
فرهنگ مجموعه پندارها، تلقی ها و ایده های موجود در یک جامعه است که اولا به طور نسبتا عمومی در جامعه رایج اند و ثانیا الزاما علمی و استدلالی نیستند. باور داشت های فرهنگی، غیر مستقیم در ذهن انسان جا می گیرند (سلگی، 1372، 84).
جامعه شناسان و مردم شناسان بر حسب دیدگاه های مختلف، تعریف های گوناگونی از فرهنگ دارند، هرسکوتیس مردم شناس امریکایی و از صاحب نظران معروف مکتب انسان شناسی فرهنگی تعداد تعریف های که از فرهنگ شده حدود 250 تعریف ذکر کرده است .
و بعضی تعداد آن را تا 400 تعریف عنوان کردند. دو تن از انسان شناسان امریکایی به نام های کروبر و کلاکهون کتابی حاوی 164 تعریف از فرهنگ تدوین کردند که به وسیله یکی از محققان ایرانی تحت عنوان " تعریف ها و مفهوم فرهنگ " به برگردانده شده است.(اکبریان، 1382، 38).
تعریفی که با مضمون این مقاله بیشتر مطابقت دارد، " فرهنگ عبارت است از رفتار متعارف ومرسوم جامعه، فرهنگ، برهمه کنش های فرد نفوذ می کند، حتی اگر وی به دشواری از آن آگاه باشد ".(دیوس و نیواستورم، 1370، 74).
بنابراین می توان گفت که فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است و در تمام افکار، امیال، الفاظ، و فعالیت های ما منعکس می شود. هرسکوویتس سه ویژگی برای فرهنگ قایل است (اکبریان، 1382، 40):
1- فرهنگ عام ولی خاص است، به طور مثال همه مردم لباس می پوشند اما در هر منطقه یک نوع لباس دارند، همه جا قالی می بافند اما در هر منطقه قالی آنها ویژگی خاص دارد. همه جا غذا می خورند اما در هر منطقه مزه غذا ونحوه غذا خوردن با منطقه دیگر متفاوت است.
2- فرهنگ متغیر ولی ثابت است، تمام پدیده های اجتماعی در معرض دگرگونی قرار دارند، اما تغییرات فرهنگی کند وبطی اند ودر دراز مدت صورت می گیرد، ودر زمان کوتاه محسوس نیستند.
3- فرهنگ اجباری ولی اختیاری است،
فرهنگ تمام جنبه های مختلف انسان را در بر می گیرد و انسان از آغاز تولد از طریق خانواده و جامعه هنجارها و ارزش های اجتماعی را می آموزد و بدین ترتیب با جامعه سازگار می شود.
چون این آموزش ها به تدریج انجام می گیرد اگر چه به فرد فشار می آورد و به مثابه امری اجباری تلقی می شود ولی برای او غیر قابل تحمل نیست و فرد به میل خود آن ها را می پذیرد و اجرا می کند.
سرشت انسانی، رکن بنیادی و ذاتی است، و فرهنگ رکن آموختنی واکتسابی است،سرشت انسانی همان چیزی است که همه انسان ها در آن مشترک اند و جنبه ذاتی و جهانی دارد.
توانایی انسان در آگاه شدن، احساس ترس، خشم وشادی و اندوه از ویژگی های سرشتی او است در حالی که فرهنگ از منابع موجود در محیط سرچشمه می گیرد و جنبه آموختنی و اکتسابی دارد، نظام اعتقادی، خانواده، افراد مرجع، مدرسه و معلم، گروه و انجمن وغیره از زمره منابع فرهنگ ساز می باشند.
از جهت سرشتی همه انسان ها از یک گل سرشته اند وهمه آنان فطرتا یکسان ومشابه اند، آن چه موجب تفاوت و اختلاف در میان آنان محیط و فرهنگ و تربیت آن ها است. (الوانی، 1375، 49).
فرهنگ از لحاظ ماهیت دو نوع فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی است، (اکبریان، 1382 ف 44). فرهنگ مادی شامل آن بخش از عناصر فرهنگی که قابل لمس و اندازه گیری وارزیابی و مقایسه است .
مانند اشیاء مادی، ابزار کار، وسایل صنعتی، کشاورزی، عکاسی و موسیقی است. در صورتی که فرهنگ معنوی شامل موضوعاتی است که جنبه کیفی دارد و قابل مقایسه و اندازه گیری نیست مانند آثار ادبی، هنری، فکری، اداب ورسوم، سنت ها، اخلاقیات، اعتقادات وباورها است.
بین جنبه های مادی و معنوی فرهنگ، کنش های متقابل وجود دارد و تغییر یکی موجب تغییر دیگری خواهد شد. بدیهی است اندیشه های مترقی و خلاق انسان است که سبب تغییر در شرایط مادی می گردد، و لذا تاثیر جنبه های مادی نمی توان از نظر دور داشت.(اکبریان، 1382، 45).
فرهنگ وقف
سنت حسنه وقف یکی از مصادیق بارز احسان وغیر خواهی است که انسان با بهره گیری از تعالیم انبیا آن را از دیر باز بنیاد نهاده ودر صحنه حیات اجتماعی به ودیعت گذارده است. روحیه تعاون اجتماعی و سبقت در خیرات در نهاد وقف عینیت می یابد و به عمل واقف مهر ابدیت می زند.در وقف دو بعد خود دوستی ونوع دوستی انسان به منصه ظهور می رسد. یکی از هنر های اسلام به منظور نفوذ بیشتر کلامش در انسان استفاده از خود دوستی (حب نفس) است که در آیات مختلف خطاب به انسان عنوان می کند .
که اگر خودت را دوست داری به انجام واجبات و کارهای نیک و ترک محرمات همت گمار. در وقف نیز از بعد خود دوستی انسان استفاده کرده و عضویت در این نهاد را راهی می داند که در آن نام انسان و مالکیت اموال و دارائی ها ی او تا ابد تضمین می شود و در مواردی که مد نظر دارد عایدات آن به مصرف می رسد.
بعد دوم اجتماعی نهاد وقف که از زیبایی بیشتری برخوردار است نوع دوستی، غیر خواهی و مردم گرایی است. در این بعد بهترین روابط انسانی حاکم می گردد. و دیوارهای تنگ فرد پرستی و بی تفاوتی نسبت به زندگی دیگران فرو می ریزد. (امام جمعه زاده، 1379، 70)
وقف زمینه ساز و بستر ساز تحقق اهداف دین و مقاصد شریعت است. اگر دین را برنامه ای برای ارتقای ابعاد انسانی آدمی و تاسیس جامعه ای مطلوب بدانیم، وقف،پاره ای از آن برنامه برای نیل به آن اهداف است. (نوری، 1379، 43).
مروری بر موقوفات نشان می دهد که بخش معتنا به از آنها به مراکز علمی و آموزشی هم چون دانشگاه ها، مدارس، مراکز تحقیقاتی و.... اختصاص دارد که از رویکرد فرهنگی نهاد وقف حکایت می کند،
در گذشته بسیاری از این مراکز از طریق موقوفات اداره می شد و تعداد زیادی از اقشار کم در آمد جامعه که برخی از استعدادهای درخشانی هم برخوردار بودند و بعلت نداشتن امکانات قادر به تحصیل نبودند به این مدارس و مراکز وارد می شدند .
وخیلی از بزرگان ما از میان همین طبقه شریف و محروم و در همین مراکز رشد کرده ومدارج بالای علمی را طی نمودند. (امام جمعه زاده، 1379، 70). امروزه بیشتر به اهداف اجتماعی وقف توجه دارند.
عناوینی مانند عدالت اجتماعی، کاهش یا نابودی فواصل طبقاتی، رشد ثروت عمومی و تعدیل اقتصادی، رفاه همگانی و تعاون اجتماعی را سر لوحه های وقف بر می شمارند. گویا همین انتظارات اجتماعی از وقف در دوره معاصر، موجب رویکرد از اغراض شخصی به اهداف اجتماعی شده و ذهنیت را درباره ماهیت وقف دچار تحول و تطور گردانده است. (نوری، 1379، 43).
وقف در طول تاریخ اسلام، کمک شایانی به ارتقای فرهنگ و عقلانیت و رشد افکار عمومی و علوم کرده است. گزافه نیست که گفته می شود تمدن و فرهنگ اسلام بر خدمات وقف اتکا دارد. (همان، 45).
وقف به عنوان یک نظام، تاثیر نظام ها روی هم دیگر
سازمان ها نظام های اجتماعی هستند که هر یک از چند نظام فرعی تشکیل شده اند، در چهارچوب روش سیستمی یک مطلب کاملا روشن است، و آن این است که تغییر در یک سیستم فرعی باعث تغییر در دیگر قسمت های نظام (سیستم) می شود (هرسی و بلانچارد، 1375، 34).سیستمی فکر کردن و عمل کردن امروزه از ضروریات زندگی هر شهروند است به طوری که می توان ادعا کرد که بدون این طرز تفکر وعمل، زندگی مشکل و غیر ممکن است.
هیچ کس نمی تواند ادعا کند بدون ارتباط و نیاز به دیگران می تواند زندگی کند، مفهوم این نیاز تنها به شکل ساده آن در جامعه روستایی یا جوامع گذشته محدود نمی شود. بدین معنی که مفهوم نیاز در این جا تنها نیاز به داد وستد، نیاز به روابط حسن همجواری و امثال آنها نیست، نیاز به ایجاد رابطه از نوع سیستمی آن است.
این پدیده امروز به قدری آشکار است که یکی از مشخصه های جوامع پیشرفته وعقب مانده است. هرچه مدنیت قومی بیشتر باشد، تکیه بر طرز تفکر سیستمی هم بیشتر است و هرچه عقب ماندگی اجتماعی بیشتر باشد، دوری از نگرش سیستمی نیز افزون تر است. (داشگر زاده،1377، 4).
از دهه 1950 – 1970 به دلیل وابسته بودن سازمان ها به جامعه مردم پی بردند که کنش های سازمان اندک اندک به صورت منفی یا مثبت به جامعه منتقل می شود و ارزش های فرهنگی تازه به وجود می آورد.
لذا اغلب سازمان ها متوجه این امر شده اند که وظایف جدیدی به نام مسئولیت اجتماعی، پاسخگویی اجتماعی، یادرگیر بودن اجتماعی پیدا کردند.
مسئولیت اجتماعی در واقع شناسایی این حقیقت است که سازمان ها نفوذ مهمی بر نظام های اجتماعی دارند و این نفوذ باید از طریق بررسی مداوم کنش های سازمانی و تصحیح آنها متعادل گردد. این به سادگی به این معنی است که سازمان باید به صورت پاره ای از نظام اجتماعی بزرگتر عمل کند، زیرا هر سازمان پاره از آن نظام می باشد.
ارزش های اجتماعی همه سازمان ها در بر می گیرند، اعم از سازمان های بازرگانی، کارگری، دولتی و یا هر نوع دیگر (از جمله وقف). هر یک از این سازمان ها به راه های مثبت و منفی بر جامعه اثر می گذارند (دیوس ونیواستورم، 1370، 82).
ونتیجه آن مبادلات فرهنگی هم در سطح داخلی وهم سطح بین المللی به وجود می آید. در حال حاضر جهان به سمتی پیش می رود که فرهنگ ها را به هم نزدیک می شود و دیگر مرزهای یک فرهنگ منطقه ای از ورود عناصر فرهنگ های دیگر در عرصه های بین المللی در آمان نیست. (وطن دوست،1383، 12)
در دنیای امروز ما انقلاب ارتباطات در حال اتفاق افتادن است، اتفاقی که جهان را به دهکده یکسان تبدیل می کند، تنها چیزی که مانع از یکسان سازی فرهنگی شود و مقاومت ایجاد می کند، تکیه بر پایه فرهنگ ها و فرهنگ های بومی است. (محیط طباطبائی، 1383، 16).
فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و همه پیشرفت های جامعه در پیشرفت علوم و اعتقادات و ارزش های آن منعکس است. بدین سان، همه امور جامعه بستگی تام به فرهنگ دارد و خوشبختی و انحطاط ملت ها در گرو فرهنگ و به واسطه فرهنگ به بعد انسانی وبه سطحی بالاتر وفراتر از سطح زیستی صرف دست می یابد.
فرهنگ " شکلی از زندگی " را برای او فراهم می آورد که از طریق آن ودر آن، وجود فردی اش شکل می گیرد ودر متن آن سرنوشت شخصی اش ساخته می شود. فضیلت اصلی و برجسته این شکل از زندگی در پیوند دادن فرد به ریشه ها است،
با این شکل که زندگی انسان جایگاهی خاص در زمان و مکان معینی می یابد " وخوب یا بد " به میراث معین مرتبط می شود. (لادریر، 1380، 10). فرهنگ فلسفه محوری جامعه است، و الگوهای رفتاری اعضای آنرا شکل می دهد.
فرهنگ جامعه، شبکه کاملی از روابط بین انسان ها است و به این ترتیب، فرهنگ اجتماعی، بر فلسفه، ارزش ها، الگوی رفتار وقوانین کاری تاثیر می گذارد. (ارایی، 1378، 20) فرهنگ وقف نیز از فرهنگ غنی جوامع اسلامی منبعث شده و قطعا روی کل فرهنگ و توسعه فرهنگی این جوامع اثر می گذارد.
عده ای از متفکرین و صاحب نظر در مسایل اجتماعی دریافته اند که علت عدم رشد و پیشرفت جوامع اسلامی و بحران های که امت اسلامی از انها رنج می برد، ریشه در متد فرهنگی دارد. (معرفت شناسی اسلامی، 1374، 13)، عواملی که در آسیب پذیری فرهنگی جامعه سهیم اند بسیارند که در مقدمه آنها تزلزل در مبانی اخلاقی و تزلزل در مبانی اعتقادی است.
ایمان به خدا تنها راهی است که انسان در صورت تمسک به آن می تواند خودرا حفظ کند وراه خودرا بدون تزلزل در نیل به کمال ادامه دهد. نقطه مقابل ایمان شرک وبی ایمانی است و مهمترین آفت شرک همان استحاله فرهنگی است وبه عبارتی دیگر بی هویتی ومسخ انسان است.
قرآن کریم انسان مشرک را همچون معلق در فضا تصویر می کند که یا طعمه عقابی تیز چنگ می شود ویا تند باد حوادث او را به نقطه ای دور دست پرتاب می کند و ارزش های اخلاقی هر جامعه رکن اصلی آن جامعه را تشکیل می دهد،
از این رو تکامل نظام اخلاقی یا انحطاط آن در جامعه، بدون تردید در تکامل یا انحطاط فرهنگ ان جامعه اثر مستقیم دارد. (اکبریان، 1382، 76).
نقش فرهنگ وقف (که خود یک فرهنگ است) در فرهنگ جامعه است
وقف از مظاهر خاص توسعه و پیشرفت و رفاه جامعه است، زیرا بر طبق اصول و موازینی که از قرن ها پیش برای موقوفات در نظر گرفته شده معمولا ثروت های جامعه از طبقه به طبقات دیگر انتقال پیدا می کند واز مالکیت خصوصی به ثروت عمومی و عام المنفعه تبدیل و تغییر شکل می یابد.
و از منافع موقوفات زمینه های توسعه علم و دانش و بهداشت و رفاه عموم مردم فراهم گشته و با عنایت به تنوع مصارف موقوفات می توان گفت تقریبا تمام نیازهای روز جامعه می تواند از این طریق تا حد زیادی بر طرف گردد. (امیدیانی، 1380، 239).
موقوفات و بنیادهای وقفی کشورهای اورپایی و به خصوص امریکای شمالی از ابزارهای رشد، توسعه و تحول فرهنگی جوامع این کشورها است. میزان و تنوع امکانات مالی که از طریق بنیاد های وقفی شخصی، خانوادگی و..... در اختیار موسسات فرهنگی، آموزشی و مراکز پژوهشی، کتابخانه ها، موزه ها، و نظایر آنها قرار داده می شود حیرت آور است.
بنیادهای وقفی جدید ابزاری هستند که به کمک آنها گرایش های نوین از نظرهای گوناگون در اساسنامه های آنها منظور می شود و به فعلیت واجرا در می آید واقف یا واقفین دست متولیان یا هیاتهای امناء موقوفات را در تشخیص و عمل به مقتضیات زمان باز می گذارند تا هر گاه موضوعی یا مساله جدیدی پیش آمد،
و مرجع توجهی بدان نبود سعی و اهتمام کافی در حل آن مبذول دارند، مثلا بنیادهای وقفی یا تک موقوفه های وجود دارد که پس از حل مسایل آموزشی به حل مسایل اکولوژی و به طور کلی زیست محیطی پرداخته اند
از این رو افزایش تعداد بنیادها، تاسیس دانشگاه ها، ایجاد مدارس فنی – مهندسی، راه اندازی آزمایشگاه های تحقیقاتی و بر پایی محافل و کانون های علمی برای بحث و چاره جویی در زمینه مسایل اجتماعی، اقتصادی و آموزش در چهار چوب های محلی، منطقه ای، کشوری و یا بین المللی با کمک کارشناسان زبده و امکانات مالی چشمگیر است
اکنون رغبت و انگیزه شرکت ها وتراست های بزرگ ملی و چند ملیتی با میلیارد ها دلار سرمایه و هزاران کارگر برای تاسیس بنیادهای وقفی روز افزون شده است که اعجاب بر انگیز است، نتایج مفید همه اینها در نهایت به جامعه آنها وبه خود انها بر می گردد. (امیدیانی، 1380، 266).
آثار پر برکت وقف در جوامع اسلامی در قرون گذشته
اوقاف به طور کلی از نظر در آمد وبهره مستمر از بهترین و بیشترین منابع در آمد برای تعلیم در جوامع اسلامی بوده است و پایداری و استمرار تعلیم در ممالک اسلامی طی قرن های طولانی ونظم وترتیب فعالیت های علمی و پژوهشی در دانشگاه ها و دار العلم ها و بیمارستان ها و دانشکده های اسلامی به این منبع مالی بستگی داشته است.مدارس قدیم عموما و برخی از مدارس جدید با درآمد موقوفات اداره می شدند، حقوق مدرسین، کمک هزینه تحصیلی دانش آموزان وحتی وسایل تحصیلی از محل درآمد موقوفات تامین می شد، در مقدمه ابن خلدون چنین امده است " نمی دانم خداوند چه عنایتی به شرق مبذول فرموده است،
ولی گمان می کنم رواج بازار دانش و پیوستگی سند تعلیم در دانش ها ودیگر صنایع ضروری و کمالی در آن سر زمین به سبب فراوانی عمران و ترقی حضارت (تمدن و شهر نشینی)، وکمک کردن به طالبان دانش از راه وظایف و مقرری های است که از اوقاف برای آنان معین می شود، ودر نتیجه توسعه یافتن اوقاف موجبات رفاه طالبان علم فراهم می آید " (امیدیانی، 1380، 60).
مراکز علمی و آموزشی جهان اسلام که نقش اساسی در ساختار فرهنگی جوامع اسلامی داشته یا خود موقوفه بوده و یا از محل در آمد موقوفات اداره می شده است برای نمونه:
• دانشگاه مسلمین در طرقبه (اسپانیا) در قرن چهارم هجری بزرگترین مرکز اورپا بود و با قسطنطینیه و بغداد سه مرکز معتبر فرهنگی جهان به شمار می رفتند. قرطبه به جزء دانشگاه یک کتابخانه داشت که از لحاظ اهمیت در درجه اول بود، برای تدریس در دانشگاه از شرق و غرب استادان فراخوانده می شود و برای پرداخت مقرری آنها موقوفاتی در نظر گرفته شد.
• مدرسه غرناطه یکی دیگر از مراکز آموزشی که در سر زمین اندلس ساخته شد برای تامین مخارج آن زمین های غله خیز وقف گردید.
• بیت الحکمه بغداد از نخستین نهادهای آموزشی بود که موقوفه های سرشار و گشاده دست به عنوان پشتوانه داشت.
• جامع ازهر طی روزگاران دراز وظیفه عالی و رسالت خطیر علمی خودرا در خدمت به ارتقا سطح فکر و فرهنگ ودین با همتی بالا وخستگی نا پذیر ادا کرد برای اداره امور الازهر موقوفاتی در نظر گرفته شده بود.
• نظامیه بغداد در شمار بزرگترین مدارس عهد اسلامی، موقوفات بسیاری برای آن تعیین گردید. نظامیه هرات، نظامیه موصل، نظامیه جزیره بن عمر و نظامیه خرد گرد " خواف " برای همه آنها موقوفاتی بوده است که از محل در آمد آن هزینه های مدارس تامین می شد.
• مجتمع آموزشی ربع رشیدی در تبریز از جمله بنیادهای آموزشی که در قرن هشتم وقف و اداره امور آن از محل در آمد موقوفات بوده است. اهمیت اقدام خواجه رشید الدین فضل الله همدانی در تاسیس این مجتمع وقفی آموزشی با آن موقوفات کلان از دو دیدگاه قابل توجه است،
اول: موقعیت این مجتمع در آن برهه خاص تاریخی، بعد از حمله مغولان که چون آفتی در تمام شوون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، اعتقادی، وسیاسی ما را در هم نوردیده بود یعنی در حکومت جانشینان آن در ایران، در چنین موقعیتی این بزرگ مرد دانش وسیاست اقدام به تاسیس مجتمع ارزشمندی می کند
تا بتواند فرهنگ غنی اسلامی وایرانی که قبل از دوره مغول به اوج رسیده و دانشمندانی چون ابن سینا، رازی، فارابی، ابو ریحان بیرونی وغزالی و.... را در دامن خود پرورانده بود دوباره زنده کند و چراغ معنویت را که به خاموشی گراییده بود، همچنان روشن و جاویدان نگاه دارد.
در تاریخ اسلام، از بخارا و سمرقند تا هرات و..... موسسات و مکاتب بسیاری را می توان یافت که مانند مدارس " بنی سعد " و رصدخانه بزرگ " مراغه " بر اساس وقف شکل گرفته و شاگردان بسیار در آن تربیت شده اند. (نکویی و دهقانی، 1382، 4).
امروزه هم هزارها مدرسه، مسجد و کتابخانه بر امر تعلیم و گسترش فرهنگ اسلامی در مختلف کشورهای اسلامی وجود دارد، گاهی علاوه بر امر وقف، واقفین در وقفنامه خودشان به اموری توجه می کنند که ذوق سرشار وهنر تفکر یک مسلمان به اوج می رساند،
نمونه آن موقوفه بنیاد فرهنگی البرز، این بنیاد فرهنگی که در 27 اسفند 1342 توسط آقای حسینعلی البرز در تهران تشکیل شد،
هدف این بنیاد خیریه وموقوفه اشاعه فرهنگ اسلامی، از طریق اعطای وام و کمک هزینه دانشجویی واهداء جوایزی با عنوان " جوایز حسن تحصیل " به دانش آموزان ممتاز، همچنین بر اساس اساسنامه اقداماتی در زمینه انتشار کتب علمی ودینی و اهداء کتب به کتابخانه ها وسیله هیات امناء به عمل می آید. (فصلنامه وقف..، 1372، 54).
همچنین کسانی که موقوفات را بر مدارس و خانقاه ها و حلقه های درسی در مساجد وقف می کردند به اهمیت کتاب در امر تعلیم پی برده ودریافته بودند که نباید صرفا به ایجاد ساختمان و فراهم ساختن وسایل تدریس اکتفا کنند،
از این رو به وقف کتاب اهتمام می ورزیدند تا با دسترسی و مراجعه به آن، تحصیل علم میسر و آسان شود، لذا وجود کتابخانه در هر مدرسه و مسجدی رایج گردید. برخی از مردم کتاب هایشان را برای عموم مسلمانان وقف می کردند،
گاهی واقف شرایطی برای استفاده و یا به امانت سپردن کتاب های وقفی وضع می کرد. کتابخانه های فراوانی در مختلف کشورهای اسلامی به صورت موقوفه دایر شده ونقش بسیار مهمی در توسعه علم و دانش جوامع اسلامی داشته است.
برای اجرای تعزیه وشبیه خوانی که جزء فرهنگ معنوی ما به حساب می آید باید در حیطه فرهنگ مادی منتسب به شبیه خوانی غیر از تکیه و حسینیه و اماکن در این ردیف از اسباب و لوازم تعزیه نام برد که واقف یا واقفان، فی المجلس یا طی زمان و با در نظر گرفتن ملزومات شبیه خوانی فراهم می بینند،
علم ها، خیمه ها، لباس وسایر وسایل که به اقتضای اجرای هر مجلس شبیه خوانی بانی خیر می طلبد. برخی مومنان سخی حتی منزل مسکونی خود را – به هنگام حیات خویش – در اختیار شبیه خوانان قرار می دهند.
و طبق وصیت، سفارش می کنند که پس از در گذشت خودشان، وراث منزل و کاشانه آ نان در ایام خاص (محرم و صفر) و برای همیشه به بانیان تعزیه بسپارند یا اگر ملکی دارند، اجاره بها را وقف تعزیه داری و شبیه خوانی می کنند. (عناصری، 1372، 39).
گاهی هم کاتبان و شبیه نامه نگاران، عموما خودرا " اقل العباد " می خوانند و قلم را وقف تحریر شبیه نامه می رسانند. (همان، 40).
تنوع در وقف اعم از رقباتی که وقف می شود و یا نحوه مصرف و انتفاع از مال موقوفه اینقدر زیاد است که خود آن بهترین دلیل بر تنوع سلیقه فرهنگی واقفان می باشد،
همچنین این تنوع (در املاک وقفی و نحوه مصرف عواید و یا انتفاع از موقوفه) را نقش متفاوتی در خرده فرهنگ های جوامع اسلامی ایجاد می کند. جالب اینست که همه اینها ریشه در بعد انسانی فرهنگ وقف دارد، مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی در نامه به مناسبت انتشار فصلنامه وقف، میراث جاویدان که در شماره 2 این فصلنامه منتشر شده می نویسد:
".... اینک ملاحظه می فرمائید که درست است که بیشتر موقوفه ها برای تعمیر وبر پایی بقعه ها، مدرسه ها، مسجد ها و نمونه های از این دست است، لیکن رقبه های بسیاری خواهید یافت که در آمد آن صرف فراهم ساختن آسایش مردم می شده است.
حتی گاه در فراهم ساختن این آسایش فقط هم دینان خود را در نظر نمی گرفته اند، بلکه بعد انسانی می نگریسته اند و اینک نمونه از آنها: (سالها پیش یکی از عمو زاده های من برای خرید کالا از بروجرد به یزد می رفت .
و با بعضی بازرگانان آن شهر مراوده داشت. داستانی از خیر اندیشی و بزرگ منشی یکی از متمکنان آن جا برایم گفت که حد اعلای بلندی نظر و مردم دوستی را می رساند، آن انسان بلند همت در آن سالیان که مردم برای تامین آب آشامیدنی در مضیقه بودند .
آب انباری ساخته ودایر می کند. صبحگاهی از خانه بیرون می آید و می بیند بر در آب انبار جنجال بر پا است، سبب می پرسد می گویند زنی یهودی برای برداشتن آب به این آب انبار آمده و مردم متعرض او هستند.
وی به میان جمع می آید و می گوید: این آب انبار را من ساخته ام و هنوز صیغه وقف آن را نخوانده ام، بدانید از امروز آب برداشتن از این آب انبار مخصوص یهودیان است. برای مسلمانان اب انبار بزرگ تر و بهتری می سازم و همین کار را هم انجام داد). (فصلنامه وقف..، 1372، 6).
امکان تغییر در یک فرهنگ و اثر گذاری این تغییر در فرهنگ های دیگر
بر خلاف تصور رایج هویت های خاص " مدرن "، " سنتی "، " مذهبی " و " ملی " خانه های در بسته نیستند که اغیار را در آن راهی نباشد. سنت هویت می بخشد اما خود دست خوش تعبیر و تغییر است. سنت ها هر زمان از نو ساخته و پرداخته می شوند. فرهنگ ها، سنت ها، ملیت ها و.... همگی تعبیراتی هستند واز نو تعبیر می شوند.بنابراین، هیچ گاه هویت قطعی و نهایی حاصل نمی شود. هویت ها همواره در حال شدن هستند، هویت ذات نیست بلکه فرآیند است. هویت های گوناگون وبه ظاهر متعارض در هم آمیخته می شوند و موزائیک ها وآمیزه های بی نظیر و پیچیده ایجاد می کنند. (مهدی زاده، 1381، 50).
در فرهنگ هر جامعه ای عوامل مثبت و عوامل منفی به چشم می خورد. فرهنگ قوی ولی مقاوم در برابر تغییر، ممکن است از جهت سود آوری ورقابت از فرهنگی سست ولی نو آفرین بدتر باشد (برومند، 1374، 56).
هر جامعه معمولا در همه جا وهمه وقت بر اصالت هویت فرهنگی خود تاکید می کند و می کوشد با قدرت و غرور، مشخصه این هویت را زنده نگهدارد. (اکبریان، 1382، 50).
بعضی از ملت ها پس از هزاران سال علیرغم هرگونه تماس با دیگر ملت ها، در برخی از زمینه های که به آنها باور دارندپایدار و ثابت مانده اند. در مدیریت سازمان ها توصیه می شود که هر سازمان باید نقاط قوت و ضعف فرهنگ خودرا روشن کند و بکوشد تا راهی پیدا کند که بر پایه نقاط قوت فرهنگ استوار باشد.
تصور نا درستی که افراد گمان می کنند فرهنگ " نیرومند " باعث اثر بخشی سازمانی می شود. یک فرهنگ نیرومند باعث می شود که سازمان را از تطابق با محیط پیرامون در حال تغییرش باز دارد. (برومند، 1374، 58).
تحول فرهنگی یکی از شرایط ضروری تحول اقتصادی است، بعضی از محققین اعتقاد دارند که غرب ابتدا 500 سال تحول فرهنگی داشت، سپس 100 الی 150 سال کار اقتصادی کرد، پس از آن توانست از مصرف برخوردار شود.(سلگی، 1372، 84)،
ژاپن هم برای توسعه به فرهنگ سنتی خود، همچون احترام، سلسله مراتب، ترجیح اهداف ملی بر منافع شخصی، تعهد نسبت به کار و تلاش، قانون پذیری، نظم و سازماندهی متکی بود. یک ملت با فرهنگ باعث گسترش آموزش و پرورش خود و در نتیجه باعث تغییرات عمومی کشور کرده، درست است که اهداف آموزش و پرورش باید با شرایط و مقتضیات دنیای جدید سازگار شود،
ولی رشد فرهنگی هم چنان نقش اساسی را در آن خواهد داشت، زیرا اساس کار تعلیم و تربیت ایجاد آمادگی و مهارت و انتقال ارزش ها است. پس باید گفت مدرسه اساس رشد فرهنگی است زیرا مدرسه هم عامل رشد اقتصادی است که به نوبه خود تعیین کننده رشد فرهنگی است .
و هم در پرورش و تشکیل شخصیت و برداشت ها و تجسم نظام ارزش ها موثر است. (همان، 84). زیرا تکنولوژی ها به هر جای پا می گذارند، دانش ها و مهارت های ویژه خودرا بدان سو روانه می کنند و ارزش های می آفرینند که اغلب در تقابل با فرهنگ های کهن، ارزش ها، اداب ورسوم و شیوه های زندگی و حتی زبان و ادبیات کشورها است،
ودر بسیاری موارد، پژ مردن و از بین رفتن فرهنگ های ملی و ارزش های اخلاقی و اجتماعی کشورها را در پی دارد، پیشرفت شتابان تکنولوژی، فرهنگی را به بار آورده است که رفته رفته ارزش های خود را جهانی می کند. (لادریر، 1380، 1).
فرهنگ جوامع اسلامی و به خصوص فرهنگ وقف و ارزش های معنوی که نتیجه اجرای نیات واقفین از فرهنگ وقف منبعث می شود آن قدر قوی است و پر بار است که امکان اضمحلال آن توسط روند جهانی شدن و حل شدن در دیگر فرهنگ ها وجود ندارد، ما نباید نگران آن باشیم .
که در اثر روابط فرهنگی در عرصه های بین المللی، به طرق مختلف تصویری یا صدایی، ریشه های فرهنگ ما دچار سستی شود، ما می توانیم در عرصه جهانی شدن، روابط بین المللی فرهنگی خود را توسعه دهیم و تاثیرات مثبت آن را در اجزای فرهنگی خود بپذیریم و بیشتر موجب مبادله فرهنگی شویم تا هر نوع ارتباط دیگری است. (وطن دوست، 1383، 13)،
بنا بر این می توان امیدوار بود در اثر رونقی که به دنبال جهانی شدن و مبادلات فرهنگی به وجود می آید، به فرهنگ ها امکان می دهد نسبت به هویت خاص خود حساسیت نشان دهد و مدافع آن باشند.
دگرگونی در افکار و اندیشه ها وتغییر فضای فرهنگی حاکم بر جامعه، پیش شرط اساسی هرگونه تغییر در زمینه های اقتصادی و اجتماعی است، عکس آن سقوط و اضمحلال جوامع و تمدن ها نیز ابتدائا با فنا و نابودی انسان ها و ارزش ها و فرهنگ انسانی که فطرت ثانویه او می باشد، آغاز می گردد(ابطحی، 1375، 1). امرسون می گوید: "
هر فکری که به وسیله انسان های با عقاید مختلف در دنیا منتشر شد، تغییری در جهان ایجاد کرده است ".(سوت ماردن،1371، 91). در سوره مبارکه انعام می خوانیم: " زینا لکل امه عملهم " یعنی هر " امت " و جامعه فرهنگ وادراک ویژه دارد.
در حقیقت " جامعه شناس " در ورای گونه گونی شکل های پدیده های اجتماعی که ظاهرا از یکدیگر جدا و از هم بیگانه می نماید. در پی کشف همین " وحدت " است، جامعه شناس وحدت ویژه می یابد که همه چهره ها و جلوه های گوناگون مظهر آن است. (اصغری، 1377، 41).
ما هم می توانیم با فرهنگ خاص خود سریع تر در مسیر توسعه قدم برداریم، به شرط اینکه در ابتدا مولفه های فرهنگی ای را که منجر به توسعه اقتصادی می شود شناسایی کنیم و آن ها را تقویت کنیم و در همه نیروی کار به شکل عادت در آوریم (احمدیان راد، 1386، 9).
انسان ها هر کدام با سرمایه فطری و سرمایه اکتسابی از طبیعت وارد زندگی اجتماعی می شوند، روحا در یکدیگر ادغام شده و هویت روحی جدیدی می یابند، در بین افراد نیازمندی، کمبود و حتی فقر اگر عادلانه باشد هرگز تنش وحقارت ونا بهنجاری ایجاد نمی کند.
اما تبعیض در توزیع امکانات، مزایا و ثروت ملی و حتی مناصب اجتماعی،.... ویران کننده و خطر آفرین است. ظهور و بروز شکاف های اجتماعی همواره دلیل برنامه ریزی های نه چندان مطلوب بوده است. (اصغری، 1377، 154)،
از طرفی دیگر ما می بینیم که کوشش و رقابت بین مردم لازم است، از ائمه (ع) نقل شده است (الناس بخیر، اذا ما تفاوتوا، و اذا استووا، هلکو) مردم در تفاوت (رقابت صحیح) همواره در خیر و سعادت اند، و هرگاه (صالح و نا صالح) به یک چشم دیده شوند، هلاک و نا بودی جامعه قطعی است. (همان، 109).
یکی از و یژگی های سنت حسنه وقف بر گرداندن ثروت های کلان که در نتیجه کار و تلاش ورشد اقتصادی و رقابت منطقی و صحیح رشد یافته را به منابع فعال در مسیر توسعه است. افراد با استعداد و کار آفرین فراوانی وجود دارند .
در طول تاریخ دیده شده اند که ثروت های عظیمی نتیجه کار و تلاش جمع کردند و در کار های خیر و برای اعتلای فرهنگ جامعه وقف کردند، این افراد سهم بزرگی در اعتلای فرهنگ جامعه داشته و دارند. مطالعه در باب " وقف " و سرمایه های عظیم که صاحبان املاک در طول تاریخ، در این زمینه کردند،
نشان می دهد که تعقیب هدف های اخلاقی بزرگترین نتایج معاش و زندگی را به دست داده است.دانشگاه های بزرگ اسلامی و استادان عالی مقام که نام آنان، هنوز بر زبان ها است، از برکت همین موقوفات به مقامات عالی علم وعمل رسیده اند. (اصغری، 1377، 30).
حتی اگر فرضا تصور می شود که مقداری از افراد متمول ثروت خود را نتیجه برنامه ریزی های نا درست و شرایط اقتصادی خاص به دست آوردند، نیز وجود چنین فرهنگی " فرهنگ وقف " در جامعه موجب تبعیت چنین افراد از ارزش ها و سنن جاری ووقف کردن اموال خود می شود.
که این هم جبران اعمال اشتباهی که در گذشته توسط خود شخص ویا برنامه ریزان و مدیران رخ داده است و هم جلو انتقال این ثروت عظیم از طریق ارث و چه کسی که نداند که غالبا چنین ثروتی که به طریق ارث منتقل شود .
به چه کارهای نا شایست و خلاف مصالح جامعه قرار می گیرد. خدماتی که وقف در این گونه شرایط به جامعه اعطا می کند شاید در هیچکدام از سیستم های اقتصادی یا اجتماعی دیگر انتظار وجود آن را نداریم، آن هم با رغبت و رضایت کامل و تاثیر چند جانبه و مستمر، مردم معمولا با فرهنگ های خود مانوس اند.
و با خیالی راحت آن ها می پذیرند این گونه که فرهنگ وقف به توسعه فرهنگی و اقتصادی کمک می کند، به طور طبیعی مردم می آموزند تا بر فرهنگ خویش تکیه کنند، فرهنگ به آنان پایداری و امنیت می بخشد، زیرا آنان می توانند در یابند که در جامعه خود چه می گذرد .
و چگونه در برابر این رویدادها پاسخ گویند، امروزه حتی برای رشد و ایجاد تغییر و دگرگونی بر فرهنگ و توسعه فرهنگی تکیه می کنند زیرا هر گونه تغییر بدون آمادگی ذهنی و انطباق با سنن و اعتقادات مردم مقاومت ایجاد می کند، وقف نقش مهمی برای ایجاد بستر فرهنگی مناسب در جوامع اسلامی دارد .
و از ویژگی های مهم وقف اتکا بر منابع خود که پایدار هستند، بنا بر این وقف یکی از عوامل مهم در توسعه پایدار است. جوامع مختلف همیشه در تلاش اند تا عوامل موثر بر توسعه پایدار را بیابند.
ما برای درک تغییرات در سطح پاینتر ودر سطح سازمان ها می بینیم که در سازمان ها دو نوع از دگرگونی ها امکان دارد برای افراد یک سازمان رخ دهد. یکی وقتی از یک جا به جای دیگر منتقل می شوند ودومی تغییر آرام در محل ممکن است به وجود آید.
وبرای پرهیز از پی آمدهای منفی احتمالی، افراد باید بیاموزند تا خود را با هر دو موقعیتی که گفته شد سازگار کند (دیوس و نیواستورم، 1370، 75)، در جوامع بزرگ نیز بهمان شکل تغییرات و دگرگونی ها مرتب رخ می دهد .
و گاهی به طور طبیعی و گاهی بر اثر جابجایی و گاهی بر اثر ورود یک تکنولوژی جدید و احیانا دولتها برای اجرای برنامه های توسعه متوسل به تغییر و متحول کردن فرهنگ می شوند برای درک ارتباط بین فرهنگ و تحول فرهنگی با برنامه های توسعه ابتدائا مروری بر توسعه اقتصادی خواهیم داشت.
توسعه اقتصادی چیست؟ در اصطلاح علمی، رشد اقتصادی به معنای ازدیاد میزان تولید است، در حالی که توسعه چنین معنای ندارد، بلکه اصطلاح توسعه علاوه بر افزایش تولید ملی، تغییرات فنی و سازمانی چگونگی عمل تولید را مد نظر قرار می دهد. توسعه معرف دگرگونی های پیگیر و همه جانبه در ترکیب تولید و تخصیص منابع در بخش های مختلف اقتصاد کشور می باشد.
رشد اقتصادی در تمثیل به منزله افزایش قد یا افزایش وزن است، ولی توسعه به منزله افزایش ظرفیت یادگیری، قدرت تفکر یا هم آهنگی بدن است. رشد اقتصادی لازمه توسعه است، اما به معنای توسعه نیست،
کشورهای زیادی وجود دارند که در آمد سرانه بارشد اقتصادی بالای دارند، در زمره کشورهای توسعه نیافته قلم دادمی شوند،زیرا بازده نیروی انسانی در آن ناچیز است. از این رو توسعه اقتصادی بدین معنی است که علاوه بر ازدیاد تولید، شرایط مساعدی در ساختمان اجتماعی و اقتصادی جامعه به وجود آمده باشد تا مداومت رشد اقتصادی را تامین کند.
چنانچه در آمد ملی را معرف رفاه و بهبود مادی یک جامعه فرض کنیم، توسعه اقتصادی عبارت از سلسله عملیاتی است که وسیله آن در آمد ملی کشورها طی دوره نسبتا طولانی افزایش یابد. تصور قبلی بر این بود که توسعه یک فرآیند کاملا اقتصادی است،
اما رشد اقتصادی برخی کشورها و معضلات بعد از آن چون مهاجرت، توزیع نا مناسب در آمدها، بدی وضع مسکن، بهداشت و غیره باعث شد که عوامل متعدد دیگری به عنوان عوامل و ارکان مهم تحقق توسعه مطرح شوند، موریس گریند می گوید .
ما همیشه گمان می کردیم توسعه یک امر اقتصادی است، در حالی که یک امر جامعه شناختی و انسانی است. (سلگی، 1372، 76).
بنا بر این باید بپذیریم برای تحقق توسعه اقتصادی یک سری تغییرات عمده باید رخ دهد، تغییرات محیطی نتیجه ارتباط با جهان خارج و یا تغییراتی که در داخل می شود، این تغییرات گاهی به صورت اتفاقی به سیستم جامعه ما وارد می شود.
و گاهی به وسیله برنامه های اجرایی توسعه ایجاد گردد. هیچکدام از این برنامه ها به تنهایی نباید بررسی شود زیرا امروزه تکیه برمفهوم تئوری سیستم ها و فعل و انفعالاتی که سیستم ها روی هم می گذارند امری است ضروری و الزامی است،
تبیین پدیده های جهان با تکیه بر مفهوم سیستم یکی از بزرگترین اسرار پیشرفت دنیای امروز است و این نکته در همه پدیده های اجتماعی بشر صادق است. (داشگر زاده، 1377، 4).
فرهنگ نقش واحد هم آهنگ کننده و نظام بخش را به عهده دارد و برای اینکه این واحد موثر واقع شود باید عناصر گوناگون در روند تکمیلی و هم آهنگ باهم عمل نمایند، و یکدیگر را در رابطه ای متقابل تقویت کنند،
از این رو باید به صورتی سازمان یابند که یک کل برای خود ثبات بیافرینند، دلایل کافی در تایید این نکته وجود دارد که در درون نظام فرهنگی، ارزش ها نقش نظام فرعی تنظیمی را ایفا می نماید. زیرا هنجارها (که فراهم آورنده قواعد خاص برای تعیین نقش های نهادی گوناگونند) .
بر پایه ارزش ها به وجود می آیند و مشروعیت پیدا می کنند. ارزش ها سلسله مراتب اشکال و حتی محتوای دانش را مشخص می سازند (با تعیین مراتب اهمیت آنها) هم چنین ارزش سرچشمه نظام های بیان و زیر ساخت اشکال محسوس نمادی اند.
و خود به واسطه این اشکال میا نجیگیری می کنند. ارزش تنها در صورتی چنین کارکرد های را خواهند داشت که در نظامی سازگار، یعنی نظامی بی تناقض و متشکل از عناصر هم بسته تشکل یابند. نهایتا هرگونه اختلالی در نظام ارزش ها، تاثیرات وسیعی را هم بر روی فرهنگ به منزله یک کل وهم بر روی سایر ابعاد زندگی اجتماعی بر جای خواهد گذاشت. (لادریر، 1380، 91).
رابطه تنگاتنگ اقتصاد و فرهنگ ما را نا چار به پذیرفتن این واقعیت می کند که هیچ طرح توسعه اقتصادی نمی تواند و نباید فرهنگ را نا دیده گیرد.
نتیجه گیری
با نگاه اجمالی به موقوفات متوجه این امر خواهیم شد: فرهنگ وقف که ذاتا یکی از شاخصه های مهم فرهنگ جوامع اسلامی، شامل هر دو نوع فرهنگ (مادی و معنوی) است .زیرا هم بناهای وقفی و اثار باقیمانده در موقوفات مساجد، مدارس، خانقاه ها، آب انبارها، بازارها، بیمارستان ها و اثار هنری و معماری خاص که در این اماکن بجا مانده است و همچنین وقفنامه ها که گاهی آنها با بهترین انواع خط و یا نثر تهیه شده از انواع فرهنگ مادی محسوب می گردد،
از طرفی فرآیند وقف و عمل به وقف، سنن وتقالیدی که وقف برای ما به یادگار گذشته که از قدیم به آن عمل می شد واکنون در جامعه ما مورد احترام است، جزء اثار معنوی فرهنگ می باشد. بنا بر این وقف که خود یک نوع فرهنگ است و ابعاد اقتصادی و اجتماعی آن در جوامع اسلامی مشهود است،
نقش بسیار فعالی در رشد جوامع اسلامی داشته و یکی از ارکان مهم توسعه فرهنگی پایدار به حساب می آید زیرا همانطوریکه در این مقاله اشاره شد، فرهنگ معنوی در ایجاد فرهنگ مادی موثر است و عکس این نیز صادق است،
لذا وجود موقوفات فراوان امکانات مادی بالقوه که با مدیریت صحیح آنها هم نیات واقف اجرا می شود و هم سطح فرهنگ معنوی جامعه بالا می رود، از این لحاظ فرهنگ وقف اگر درست از آن بهره برداری شود یکی از شاخصه های مهم توسعه پایدار است.
بنا بر این بنظر می رسد اهتمام به توسعه کشور اعم از توسعه اقتصادی، اجتماعی و یا فرهنگی اولا نیاز به تعامل همه جانبه این بخش ها باهم، و ثانیا برای ایجاد توسعه اقتصادی و اجتماعی بدون توجه به توسعه فرهنگی راه دشوار و بی نتیجه طی خواهد شد و لذا اجماع همه متفکرین و متخصصین در حال حاضر بر توسعه فرهنگی است.
امروزه یکی از اهرم های مهم توسعه فرهنگی در توجه به سنن و تقالید و عادات مردم که بیشتر آنها در فرهنگ وقف نهفته است، توجه به فرهنگ وقف و احیای آن یعنی توجه به اهم ابعاد توسعه فرهنگی است،
از طرفی چنانچه دستگاه های تبلیغاتی ما به گونه ای عمل کنند که واقفین جدید متوجه این امر شوند که موقوفات آنان باید مکمل موقوفات قبل باشد " نه تکرار آنها است "
و با هدف رفع نیازهای فرهنگی جامعه وقف شود، کل ابعاد توسعه فرهنگی در وقف متمرکز می شود و بنا بر این اصل که وقف قابل تغییر نخواهد بود و عواید آن علی ماقرره الواقف مصرف می شود.
و مسولین امر بر این قضیه " عدم تغییر نیت واقف " تاکید نمایند سیکل توسعه از همان جا به چرخش خواهد افتاد و چون این رویه قابل تغییر نخواهد بود این روند به صورت پایدار ادامه و باقی خواهد ماند.
اگر فرهنگ وقف به چرخش در آید که به نظر من تنها لازمه آن کمک سایر دستگاه ها و سازمانها به احیاء و نگهداری موقوفات واجرای نیات واقفین خیر اندیش است،
کل فرهنگ جامعه به حرکت خواهد افتاد و توسعه فرهنگی به صورت پایدار خواهد ماند و به دنبال آن توسعه اجتماعی و اقتصادی و به دنبال آن رشد و اعتلا و عزت و سر افرازی جوامع اسلامی خواهیم داشت.
نویسنده: عبدالطیف مسعودی
این مقاله در تاریخ 1402/12/18 بروز رسانی شده است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}